پسر 8 ماههء من
هیشکی مثل پارسا نمیتونه ژست بگیره
تو روزای عید چون بابایی خونه بود و دائم بغلت میکرد و میبردت اینور و اونور بغلی شدی .
بعد از عید که بابا رفت سر کار ، دردسر منم شروع شد . آخه دائم توقع داشتی بغلت کنم و ببرمت بیرون . تو هم که ماشالا سنگینی و من بیشتر از 2 دقیقه نمیتونم تو بغلم بگیرمت .
بابا که از سر کار میاد ، میزنی زیر گریه و تا نبردت بیرون ساکت نمیشی . به همین خاطر تصمیم گرفتم ؛ هر روز ساعت 6- 7 بعد از ظهر ، با کالسکه ببرمت پارک نزدیک خونه مامان پروانه ، بعد از اونجا هم میگم مامان و خاله مرجان بیان پیشمون . اونوقت من هم من با اونا صحبت میکنم و حوصلم سر نمیره ، هم اونا با تو بازی میکنن و کلی بهت خوش میگذره .
انقدر بازی میکنی که خسته میشی و تو راه برگشت خوابت میبره . اینجوری توی روز هم کمتر بهونه میگیری .
جدیدا عاشق خاله مرجانت شدی . فکر کنم تو هم فهمیدی که مرجان من چقدر دوست داشتنیه . وقتی میبینیش همچین از بغل من میپری تو بغلش که ازت حرصم میگیره . اگه خاله مرجان پیشت باشه ترجیح میدی فقط تو بغل اون بخوابی . خوبه والله
از این ماه دیگه روزی یه نصفه خرما بهت میدم . دوست داری و یه دونه کاملش رو میخوری . این ماه عالی غذا خوردی
عسلم . دیگه عاشق اینم که وقت گیر بیارم ببرمت حموم . نمیدونی چقد تو حموم بامزه میشی . توی وان میشینی و با اسباب بازیات بازی میکنی .کف دستت رو محکم میزنی توی آب تا صدای شالاپ بده و آب بپاشه توی صورتت .
من و بابا کلی ذوق میکنیم وقتی بعد از دوش گرفتن حوله رو میپیچیم دورت گریه میکنی و خودت رو بسمت حموم میکشی . یعنی بازم دلت آب بازی میخواد
دیگه با اسباب بازیات بازی نمیکنی . با بابا فکر کردیم گفتیم شاید برات تکراری شده . دیروز با خاله مرجان رفتیم و برات چند تا اسباب بازی جدید و فکری خریدیم . خوشت اومد و باهاشون سرگرم شدی .
فسقلی بازم یه نی نی کوچولوی دیگه . اینبار دیگه از نی نی خوشگله عکسم انداختم . این نی نی آقا امیر عباس قند عسله که میشه نی نیه عمو مهدی ( پسر دایی بابا ) بابا با عمو مهدی خیلی رفیقه فکر کنم شماهم باهم خیلی رفیق بشین. عمو مهدی و خاله نسرین عزیز قدم نو رسیده مبارک.
امروز یه دوست قدیمی بابا به اسم عمو اسی که خانومش خاله الهام هم دوست من بود اومدن خونمون . 5 سال بود که از هم خبر نداشتیم . حالا که اومدن دیدیم اونا هم یه آقا پسر خوشگل مثل ما دارن . اسمش آقا یاسین بود و 2 سالم سن داشت . تو هم با یاسین دوست شدی . مامانی دوست جدیدت مبارک.
پارسا و یاسین در مورد مسائل سیاسی و اقتصادی بحث میکنن
حالا دیگه برو لالا کن