پارساپارسا، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 6 روز سن داره

پسر پسر قند عسل

نفسم ؛ باز هم قدم بردار

1391/10/10 1:08
نویسنده : مامان عاطفه
977 بازدید
اشتراک گذاری

 

 

همیشه نگران بودم که نکنه دیر راه بیفتی . دوست نداشتم دیگران بگن پارسا تنبله . از طرفی هم هیچ موقع نه باهات تمرین کردم . نه زورکی ...... چون اعتقاد دارم که بچه ها هر موقع وقتش برسه خودشون همه کاراشون ، مثل غلت زدن ، خزیدن ، چهار دست و پا رفتن ، ایستادن و خلاصه راه رفتن رو بطور غریزی انجام میدن و آموزش لازم نیست . تو هم خدا رو هزار مرتبه شکر که همه کارات سر موقع بود و همیشه نگرانیهای من بیخودی و البته به خاطر حرفهای بیهوده از یه سری آدمهای مثلا دلسوز دورو برمون، که فقط باعث ناراحتی و آزار من و بابا میشه .

  از هشت ماهگی یاد گرفتی دستت رو به هرجایی که بتونی بگیریش میگیری و می ایستی .

11ماهه که شدی یه موقع هایی بعد از ایستادن دستات رو رها میکردی و بدون تکیه گاه یه چند لحظه ای وایمیستادی و بعدشم تالاپی می افتادی . یه بارم با صورت اومدی پایین و لپ خوشگلت کبود شد.

  قند عسلم ،دقیقا 1 سال و 19 روزت که بود تونستی اولین قدمات رو بدون هیچ کمکی برداری . شاید حالا حالاها نتونی درک کنی که چه لذتی بردم وقتی پسر کوچولوم راه رفت. هزار بار خدای مهربون رو به خاطر همچین لذتی شکر کردم . بازم میگم خدا جونم شکرت.

  روز به روز تعداد قدمایی که برمیداری بیشتر میشه و همچنین محکمتر . ماشالله کم هم زمین نمیخوری ولی کوتاه نمیای .

  اولاش خیلی تند تند راه میرفتی اما به مرور آرومتر شد . حالا دیگه مثل آدم بزرگا قدم برمیداری

1سال و 2 ماهگی تونستی از موانع سر راه مثل پله کوتاه جلوی در رد بشی حالا دیگه در که باز میشه بدون اینکه بیافتی میتونی تا جلوی در خونه بری

1 سال و 3 ماهگی از یه دونه پله میتونی بیای پایین . یه بارم از پله های خونه دایی بابا افتادی پایین . الهی بمیرم سر و صورتت کبود شد . آخه فکر کرده بودی خودت میتونی بیای پایین .

  الان که دارم این پست رو مینویسم 1 سال و 4 ماهو نیمه هستی و کلی حرفه ای شدی و دیوار راست رو هم میری بالا . هر بلندی که گیر بیاری میری روش و میگی 1  2  3  و میپری منم قلبم وایمیسته تا تو بیای پایین . آخه بعضی موقع ها ارتفاع زیاده و اگه بیافتی زبونم لال یه بلایی سرت میاد.

 

 

  دیگه وقتی میرم بیرون کفشات رو پات میکنم و دست تو دست من توی خیابون راه میای . همه بهت توجه میکنن از راه رفتنت خوششون میاد . وقتی توی سوپر میریم برای خودت خوراکی انتخاب میکنی و برمیداری.

  الان دیگه میتونی بچرخی برقصی . میتونی با پاهات توپ رو شوت کنی میتونی محکم به هر جسمی لگد بزنی . یاد گرفتی پشتک بزنی .

مهمونی که میریم بدون من میری و با بچه های دیگه بدو بدو میکنی . البته من از دور مواظبتم . موبایل من و بابا اگه زنگ بخوره یا اگه بگیم برامون بیار هرجا باشه پیدا میکنی و برامون میاری. کنترل تلویزیون رو هم همینطور . تازه سعی میکنی خودت تلویزیون رو روشنش کنی . اما نمیدونی کدوم دکمه رو فشار بدی . بعد از غذا هم خودت میری یه دستمال کاغذی میاری و دهنت رو پاک میکنی . پسر نازم هر کدوم از قدمای تو روح و جسم من و بابا رو تازه تر  میکنه . پس قدم بردار که بهاری شیم.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (13)

مامان ماهان نفسی
1 دی 91 22:43
به به چه پسر قند عسلی خدا حفظش کنه عزیزم اسم اتلیه سها بود میتونی تو گوگل بیشتر باهاش اشنا بشی
متین مامی ایلیا
2 دی 91 15:12
عکسات خیلییییییییییییییییییییییییییییییی قشنگ بودن خاله اونجا که افتادی و مماخت زخم بود خیلی ناراحت شدم
فریبا مامان حسام
3 دی 91 15:33
هزار هزار ماشالله به تو قند عسل. چقدر پیشرفت داشتی. حسامم عین تو یه بار از 4 تا پله سقوط کرد.اما یاد گرفت که دیگه نباید از پله ها اون طوری بیاد پایین. عکساتم خیلی خوشگل بود.
مامان آیدین
3 دی 91 18:50
ای جونم ماشاالله دیگه مردی شده واسه خودشچه پست قشنگی عکساش که دیگه حرف نداشت
مامان نگار و نيكي
4 دی 91 9:16
پارسا جان تاتي تاتي هاي ابتداي زندگي ات مبارك همه راهها با همين قدم اول شروع مي‌شود اميدوارم قدمهايت در مسير تعالي و موفقيت باشد كه صد البته با عنايت خداوند متعال و داشتن چنين پدر و مادر دلسوزي قطعا ً موفقيت ميهمان لحظه‌هاي توست
گل خاله چه چيزهايي مي‌گي ؟! يعني الان توي 1 سال و 4 ماهگي چقدر در و گوهر از دهان زيبات بيرون مي‌آيد دوست دارم بدونم مي‌بوسمت


چشم خاله جون . تو پست بعدی قراره همین موضوع رو بنویسم . فقط بگم که گل پسرت دیگه همه چی میگه
مامان پارسا جیگر
4 دی 91 16:16
ماشاء الله چه بزرگ و آقا شدی عزیز دلم الهی که همیشه قدمهای درست و بزرگ در راه های خوب برداری
فرشته ام "امیرحسین"
6 دی 91 22:42
سلام ماشاله به آقا پارسای گل انشاله همیشه در زندگیت قدمهای استوار برداری عزیزم
مامانی حلما
18 دی 91 7:54
ماشاالله به این بزرگ مرد کوچک . وای که چقدر خوشمزه است. یک گاز بزرگ . آبدار از گونه هاش به جای من بگیرین .
مریم مامان محمد مانی
20 دی 91 14:13
مبارک باشه. قدمهات استوار عزیزم
خاله الی مامان هلی
21 دی 91 16:08
پارسای خاله قربونت برم قربون گامهای کوچولوت تاتی تاتی کردن های تو منو یاد نخستین گامهای هلیای نازم انداخت و کلی ذوق کردم و اشک تو چشام جمع شد
خاله کیانا
21 دی 91 23:32
سلام. یه آدرس ایمیل بهم بده 22 تا عکس با فتوشاپ درست کردم ایمیل بده تا واست بفرستمشون، فکرکنم خوشت بیاد. حتما یه آدرس ایمیل واسم بفرست. ممنون گلم.
خاله فاطي
16 بهمن 91 20:41