دو ماهگیت مبارک
قند عسل مامان ، امروز دو ماهه شدی. ساعت ٥ بعد از ظهر ، از دکتر وقت گرفته بودم تا بریم واکسنت رو بزنیم. از صبح دلشوره داشتم . بردمت خونه مامان پروانه تا حمومت کنه ، گفتم شاید بعد واکسن درد داشته باشی و نتونی تا چند روز حموم بری .( هنوزم مامان پروانه تو رو میبره حموم ، من که جرات نمیکنم ببرمت) . ساعت چهار و نیم با بابا رفتیم مطب ، تا نوبت ما ب شه ساعت شد ٦ . خانوم دکتر داشت سرنگ رو پر میکرد که واکسنت رو بزنه . تو روی تخت دراز کشیده بودی ، اومدم بالاسرت تا شلوارت رو دربیارم دیدم خندیدی و انگشتمو گرفتی . بغضم گرفت و جام رو با بابا عوض کردم و خودم رفتم عقب اتاق ...
نویسنده :
مامان عاطفه
17:37