پارساپارسا، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 4 روز سن داره

پسر پسر قند عسل

وقتی پارسا 10 ماهه شد......

1391/5/2 1:41
نویسنده : مامان عاطفه
2,215 بازدید
اشتراک گذاری


 

سلام عزیز دل مامان

 دقیقا روز چهارم خرداد بود که ده ماهه شدی و من صبح متوجه شدم که تو دیگه خودت میتونی بشینی ( یعنی از حالت سینه خیز به حالت نشسته در میای ). کلی ذوق زده شدم و زودی به بابا زنگ زدم، اونم خیلی خوشحال شد و گفت که از این حرکتت کلی انرژی مثبت گرفته .

بعد از چند روز که نشستن رو یاد گرفتی ، دیگه سینه خیز نرفتی و چهار دست و پا شدی . اینم یه اتفاق خوش دیگه تو ده ماهگی گل پسرم بود


 

 خدایا چقدر دوست داشتم این روزا رو ببینم . یعنی به آرزوم رسیدم ؟؟؟؟ خدا جونم ازت سپاسگزارم . آخ که نمیدونید چقدر لذت داره آدم به چیزایی که حسرتش رو داره برسه . خدا جونم بازم میگم : شکرت ، شکرت ، شکرت........

 

 چهار دست و پا شدی و دیگه نمیشه کنترلت کرد . به همه جا سرک میکشی . هر مانعی رو رد میکنی و  مثل پیشی میای دنبالم. میای تو آشپز خونه و همه چیز رو به هم میریزی . عاشق سبد پیاز و سیب زمینی ای ، اول از همه اون رو پخش و پلا میکنی .

تازه سیب زمینی ها رو هم با دندون و زبونت تست میکنی که ببینی مرغوب هست یا نه .

بعد نوبت کشو های کابینتاست که خالیشون کنی .

یه سر هم به ماشین لباسشویی میزنی که یه وقت لباس نشسته نداشته باشیم .

در گرمکن فر رو باز میکنی و کلی توش رو میگردی ، آخه پسر کنجکاو من ؛ بخدا اون تو هیچ چی نیست .در آخر هم میری سراغ در پوش چاه آشپز خونه ، که از ترس جنابعالی کلی چسبکاریش کردم که نتونی برداری و دهنت کنی . خوشبختانه هنوز زورت به در یخچال فریزر نمیرسه که بازش کنی .خلاصه .... جونم برات بگه که وقتی از آشپزخون میری بیرون ، انگار بمب ترکوندن . اونموقست که آشپزخونمون دیدنیه .

 

 سرما خورده بودی و آبریزش بینی داشتی . دایم هم سرفه میکردی . منم بهت دارو میدادم که خوب شی . روز پنجم خرداد بود که دیدم خیلی بد خلقی میکنی . از صبح تا ظهر غر غر میکردی و هیچ جوری ساکت نمیشدی . اولش گفتم شاید برای سرما خوردگیته ولی بعد که معاینت کردم . دیدم بله ؛ دندون بالات نیش زده و داره در میاد . فرداش که شد آرومتر بودی و دندونت دیگه در اومده بود . عسل عسلی من دندون بالات مبارک باشه .

 

غش غشه خنده

 

 به فاصله یک هفته بعد دومین دندون بالات هم در اومد . فدات شم الان 4 تا دندون سفید و برفی داری . من عاشق دندوناتم وقتی میخندی و دندونات معلوم میشه من کیف میکنم .

 

 

 دستت رو به هر بلندی ای که میشه میگیری و می ایستی . چند ثانیه هم بدون کمک میتونی تعادلت رو برقرار کنی و بایستی.

کلی از این کار ذوق میکنی و یه موقع هایی هم واسه خودت دست میزنی .

 

 تو این ماه دیگه چند تا کلمه ای رو که مفهومش رو بدونی میگی ولی هنوز نمیتونی درست اداشون کنی .

مثلا میگی :    اِ دِ          یعنی     بِدِه

      میگی :   دَ د          یعنی     بَد

      میگی :   مامامامان   یعنی     مامان

      میگی :    بابابابا       یعنی     بابا

       میگی :    دَ دَ دَس   یعنی     دست دست زدن

 

و جالبتر از همه اونا **** وقتی چیزی رو برمیدارم و دور از چشمت میزارم ، با این حرکت که دستت رو میاری بالا و به سمت عقب میبری

      میگی :    اَکخ          یعنی    رفت 

  فقط نمیدونم چرا کلمه به این راحتی رو انقدر سختش میکنی . تازه باچه سختی ای هم ادا میکنی ولی دایم تکرارش میکنی .

 

 این روزا دختر عمه فردخت زیادتر از همیشه میاد خونمون .

 

اولاش اسباب بازیهات رو ازت میگرفتو هر چقدر تو جیغ میزدی بهت توجه نمیکرد و بهت نمیدادشون . منم دلم میسوخت و میومدم کمکت .

ولی بابا یه چیز تازه یادم داد و ازم خواست که اجازه بدم ، خودت حقت رو بگیری .

بابا میگفت اگه تو به کمکش بری دیگه همیشه به تو متکی میشه و اگه یه جا تو نباشی حقش رو میخورن . در کل اینکه خدایی نکرده بی عرضه و دست و پا چلفتی میشی. راست میگفت . دو سه بار که تو بازیتون دخالت نکردم و تو بی نصیب موندی یاد گرفتی خودت وسایلت رو از دستش بقاپی . حالا دیگه باهم بیشتر دوست شدین و با هم بازی میکنین .

اینم بگم خیلی بابای فهمیده ای داریا !!! من که قدرش رو میدونم و مطمئنم  تو هم بزرگ شی قدرش رو میدونی .

 آخه باباییت خییییییییییییییییلییییییییییییییی گله .

حتی نصفه شبا هم وقتی بیخوابی به سرت میزنه و ما رو هم بی خواب میکنی با صبر و حوصله و با خوشرویی و با وجود اینکه خیلی خستسمیذارتت تو کالسکه و تو خیابون میچرخونتت تا خوابت ببره . اینم بگم هر بابایی از این کارا نمیکنه ها ....

باباییت عاشق توئه . میدونم که تو هم عاشقش میشی.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (33)

رایکا(پوسترساز)
27 تیر 91 20:42
سلام ممنون که به وبلاگم سر زدید. راجع به عکس بی حجاب باید بگم اگه خودتون راضی باشید عیبی نداره.من بیش تر روی عکسای هم سن و سالای خودم یا بزرگ تر از خودم کار میکردم.اما به خاطر اینکه میدونم توی نت کسی عکساشو نمیده، زدم توی کار کودک.اگه خودتون مایلید، من حرفی ندارم.بعد از اتمام کار هم عکسو پاک میکنم.مرسی که به وبلاگم اومدید.اگه عکس از پسر گلتون هم خواستید طراحی بشه بهم خبر بدید
kimia
1 مرداد 91 12:51
سلام عزیزم تو چقدر خوشملی به منم سر بزن
مامان حلما
2 مرداد 91 8:04
عجب معرکه ایه این پسر قهرمان . دلم میخواد لپ هاشو گاز بگیرم . قربون اون مروارید های دهنش بشم . دوستش دارم .=D
مامان نيما
2 مرداد 91 8:53
عزيزم ماشااله بزرگ شدي كم مونده بدويي
مامان نيما
2 مرداد 91 8:55
چه باباي مهربوني كه اينقدر به فكر پسرش هست
مامان پارسا جیگر
2 مرداد 91 10:00
سلام قند عسل 10 ماهگیت مبارک خیلی خیلی شیطون و بلا شدی خیلی هم خوردنی و شیرین شدی دوستت دارم آیدین خوشگلم
مامان پارسا جیگر
2 مرداد 91 10:02
ببخشید عزیزدلم من یه لحظه اسمت رو اشتباه کردم تو پارسای خوشگل و عزیز خاله ای بازهم ده ماهگیت رو تبریک می گم
مامانی وروجک
2 مرداد 91 14:00
دوست عزیزم سلام .ادرس وب ارمیا وروجک تغییر کرده .لطفا از این پس ارمیا جون رو با این ادرس لینک کنید. http://ermiajoon90.niniweblog.com
مامان آراد تمپلی
2 مرداد 91 14:48
ماشاا... به پسر گلی . مامانی براش اسفند دود کن، یادت نره .
مامان بهراد
2 مرداد 91 15:25
اسیر خنده هاتم خاله جونیییییییییییییییییییی..................


آدرس جدید وبتون رو میشه بدین . نمیتونم وارد شم
متین مامی ایلیا
2 مرداد 91 20:28
خیلی قشنگ نوشتی مامانی بووووووووووووووووووووووووووووس واسه پارسای باهوش
مامان مهرناز
2 مرداد 91 21:32
ماشالا عزیزم اول واسا بزنم به تخته خیلی پسر نازی دارید انشالا زیر سایه پدر مادر بزرگ بشه آرزوی بهترینها رو واستون دارم
زیبا
3 مرداد 91 14:44
سلام 10 ماهگی گل پسرمبارک.ماشالا پارساجون خیلی زرنگه ها.خدا حفظش کنه.پارسای من که هنوز نمی ایسته دلم ترکید خوش به حالتون همش منتظر این لحظه ام
زیبا
3 مرداد 91 14:46
افرین پارساجون
مامان آیدین
3 مرداد 91 15:36
سلام خسته نباشین طاعاتتون قبول حق بعله مادر خانومی شما مامانی یه پسر هستین باید بیشتر از اینا تحمل داشته باشین دیگه ایشالا همیشه سالم باشن تا باشه از این کنجکاوی ها
مامان آیدین
3 مرداد 91 15:39
پارسا جون بالای وبت نشون میده شما یک ساله شدی عزیزم تولدت رو با هزاران شاخه گل تبریک میگم ایشالا همراه بابا و مامان همیشه سالم باشی
مامان پارسا
3 مرداد 91 17:44
ماشاءا... چه پسر بامزه ای داری ،خدا حفظش کنه۰ یعنی روزی میرسه که منم پارسا کوچولومو بغل کنم.
بهـــــــــــــار
4 مرداد 91 0:51
سلاااااااااام به عاطفه جونم خوبی عزیزم پسرت خوبه ؟ خوشبحالت عجب ماه با حالی بوده مبارک پسرت باشه ایشاله همیشه شاهد رشد و بزرگ شدن پسر نازت باشی عزیزمممممممم
مامان نيما
4 مرداد 91 8:38
عزيزم ان شااله پارسا جون بزرگتر بشه بعد ببرش دريا آب بازي چون الان آب دريا رو ميخوره
مامانی وروجک
4 مرداد 91 17:19
سلام از بس متنت طولانیه میخوامم روبرو که میخونم نظرمو هم بنویسم وگرنه نصفشو فراموش میکنم. چه خوب که فورا اتفاق جدید رو به همسرتون خبر میدیین و خوش حالش میکنین. مبارک باشه 4دست وپا رفتن پارسا جون! ای جانم قربون شیطنتش .خواهرجون تازه اولشه کجاشو دیدی!!!!!!!! چه اشپزخونه ی خوشگلی شده از دست پارسا جون! مبارک باشه در اومدن دندونای بالایی پسری چه خوشگله پارسای با دندون و چه ناز میخنده.در کل تو ده ماهگی هر کار جدیدی کردی مبارک باشه گلم.انشالله همیشه سایه ی بابا و مامان مهربون بالای سر گل پسری باشه و خوش و خرم زندگی کنید کار خوبی میکنی که ازش دفاع نمیکنی.
نی نی گل
4 مرداد 91 20:35
سلام.ماشالا پسربامزه ای دارین،ایشالا راه که بیفته اونوقته که میبینی چطوری خونه رو بهم میریزه.ممنون که به ما سر زدید.
مامانی وروجک
5 مرداد 91 10:22
ممنونم عزیزم.مرسی که نظر میزاری گلم.تولد یکسالگی پسر نازت مبارک ایشالله 100 سالگیش
نی نی گل (مامان محمد منصور)
5 مرداد 91 21:30
پارسا جون تولدت هزار بار مبارک باشه. من شما رو لینکیدم دوست داشتین منم بلینکین. بوووووووس
فریبا مامان حسام
7 مرداد 91 13:51
پااااااااااااااااااااااااااااااااااارساااااااااااااااااااا از کی تا حالا انقدر شیطون شدی؟ چقدر ماشالله تو کارای خونه به مامان کمک میکنی. آفرین پسر قشنگم بگرد بیشتر تو آشپزخونه شاید اونی رو که می خوای بالاخره پیدا کنی. آخه شیطونم دنبال چی هستی؟ آفرین که یاد گرفتی حقتو بگیری.عاطفه جون خیلی کار خوبی کردی.آدم یه وقتایی باید پا رو دلش بذاره. قدر مامان و بابات رو با هم بدون. بووووووس
بهـــــــــــــار
8 مرداد 91 7:05
سلاااااام عزیزم تولد پسرت خوشملت مبارکامیدوارم تولد 100 سالگیش رو بگیری
مامان پارسا جیگر
8 مرداد 91 10:26
سلام عزیزم خوبی پارسای گل خوبه؟ چند بار خواستم نظر و جواب بزارم اما از توی خونه اصلا نتونستم سایت پارسا جون رو باز کنم، عزیزم برای عکسها آتلیه حرفه ایها توی ستارخان رفتیم. پارسا جون رو ببوس و مواظبش باش این شیطون و بلای دوست داشتنی رو
بهـــــــــــــار
8 مرداد 91 16:08
سلام عزیزم ممنونم وای دارم براش میمیرم کاش میشد ببینمش اما اونجا کسی نیست برام عکسشو بفرسته
بهـــــــــــــار
8 مرداد 91 16:09
اسمشو میخوان بذارن اسرا اگه املاشو درس نوشته باشم
بهـــــــــــــار
8 مرداد 91 16:21
برو خصوصی
مام پارسا
8 مرداد 91 17:38
تولد تولد تولدت مبارررررررررررررررررررررررک . پارسا جونم ایشالله 120 سال زنده باشی و زیر سایه و بابا و مامان خوشبخت باشی
بهـــــــــــــار
9 مرداد 91 0:14
عزیزم خودمم دارم غش میرم برا دیدنش اما من کهه ندیدمش من اصفهانم اون کرمانشاه گفتم به خواهری حالش که بهتر شد عکسشو بذاره تا شهریور نمیتونم برم کرمانشاه
مامان بهراد
14 مرداد 91 12:34
دوستای من رای گیری شروع شداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا تورو خدا اگه می خواید رای بدید برید به این سایت http://www.koodakeman91.niniweblog.com/ به شماره ی ۵ بهراد من رای بدییییییییییید
سپیده
14 مرداد 91 19:47
سلام. با تشکر از رای شما