پنج ماهه که دنیای ما رنگی شده
دیگه خطرناک شدی فینگیلی . باید چهار چشمی مواظبت باشم که یه وقت غلت زنان از روی مبل یا تخت نیافتی . وقتی غلت میزنی و به روی شکم میشی گیر میکنی بعد جیغ و داد میکنی تا بیام و بلندت کنم.
با روروئک دیگه میتونی به سمت جلو بری و بازی میکنی .
تازگیا هرچی بهت شیر میدم سیر نمیشی ، منم به توصیه دکتر ، شبا یک وعده قبل از خواب حریره بادوم یا حریره برنج رقیق بهت میدم . خیلی خوب با قاشق غذا میخوری . فکر کنم از اون شیکموها باشی.
رو پاهای هرکی نشسته باشی ، برمیگردی ،نگاش میکنی به روش میخندی و دوباره برمیگردی . این کار رو زیاد انجام میدی . بغل هرکی باشی با این حرکت ذوق زدش میکنی.
مامان جون دیگه حرف میزنی . ماما . مَ مَ . دَدَ . ادَّّ . حسابی خوردنی شدی
٢٩ دی برای بار اول برات سرلاک خریدم با طعم گندم و میوه . خوردی و خیلی لذت بردی
جدیدا میگی دَدَّ دَدَّ دَدَّ دَ . یَ یَّ یَ یَّ یَ یَّ یَ . مَمَّ مَمَّ مَمَّ مَ . وَوَّ وَوَّ وَوَّ وَ . نَنَّ نَنَّ نَنَّ نَ . خیلی عسل میشی . وقتی مامان پروانه ادات رو در میاره ؛ خوشت میاد و بیشتر میگی . منم دیگه همین کار رو میکنم . ( ادات رو در میارم )
صبحا که بیدار میشی ، دیگه گریه نمیکنی . به جای گریه میگی : ماما مَ . ما ما مَ . منم کلی خوشحال میشم و با ذوق بیشتری بهت شیر میدم .
یاد گرفتی اسباب بازیهات رو محکم میکوبی یا پرت میکنی.
دیگه خودم تنها میبرمت حموم ؛ فقط موقع بیرون اومدن باید یکی با حوله تو رو ازم تحویل بگیره . البته بگم خودت هم دیگه همکاری میکنی.
برف اومده ولی من از ترس اینکه سرما بخوری . نبردمت بیرون و عکس بندازم
این عکساهم مال موقعیه که با بابا رفتی پشت بوم آفتاب بگیری